طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با موضوع «AI» ثبت شده است


از معدود موفقیت های سال های اخیر که توی جدال با افسردگی و دارو گذشت٬ قبولی با رتبه ۱۴ تو رشته ای بود که ۴ سال میخواستم ادامه بدم. هیچ کس فکرشو نمیکرد حتی خودم که از پسش به این خوبی بربیام. دو سال طول کشید تا کنکورو رد کنم ولی ارزشش رو داشت.

اون روزی که برای نوشته هام موضوع AI زدم اینجا اصلا تو ذهنم نبود که سال ها بعد بیام بنویسم که با معدل نزدیک ۱۸ درسام رو پاس کردم و پروژم مونده٬ که البته یک سالیه روش پیشرفت نداشتم.

زندگی همینه. همه چیز از ی آرزو شروع میشه. وقتی ذوق ی چیزی رو میکنی و میگی من واقعن این رو میخوام! بقیش داستانه. شروع همون رسیدنه.

من تو زندگیم به این ذوق ها بیشتر نیاز دارم. سال هاست آرزویی اینجوری نکردم و هدف مشخص و طولانی مدت نداشتم. وقتی تو بازه ی بزرگتر نگاه میکنم اینجوریه که بیشتر وقت گذرونی بوده. هدف های کوتاه مدت. شاید این بدترین قسمت افسردگیه. افق دید آدمو میاره نوک دماغش.

تغییر از این لحظه شروع میشه. از بستن اینستاگرام و توییتر. از سکوت و فکر با خودم که کجای زندگیم و چی میخوام ازش؟ و بعد فقط تصورش با جزییات. این خود رسیدنه. بقیش رو خواهی فهمید.

فارادی
۱۵ دی ۹۷ ، ۲۲:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

من تازگی ی دوره روانشناسی پاس کردم، از اون موقع همش ذهنم درگیره
چرا اومدم سمت مهندسی؟
وقتی این همه آدم هستن که مشکلات شدید دارن، بیماری هایی که هیچ درمان درست حسابی ای ندارن
چرا نرفتم تو روانشناسی یا پزشکی
وقتی این همه آدم بیماری های سخت جسمی و روحی دارن هوش مصنوعی به چه دردشون میخوره؟ مثلن با گوشیت حرف بزنی جوابتو بده :|
وجدانم خیلی درد گرفته حس میکنم آدم خودخواهی ام، چرا به بقیه فکر نمیکردم...
حداقل داروسازی، حالا دل پزشکیو روانشناسیو نداشتم این چی

فارادی
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


داشتم ریاضی مهندسی میخوندم ... عمیقا با اعداد مختلط همزاد پنداری کردم

عدد مختلط جزء حقیقی داره مثل همه ی اعداد حقیقی، ولی چیزی که از بقیه جداش میکنه جزء موهومیشه

همین باعث میشه دیگه تو یک بُعد جا نشه، باید دو بُعدی نشونش بدی

به عدد مختلط که فقط جز موهومیِ i داشت چی می گفتیم؟ 

من اسمشو میذارم فارادی


یادم میاد چندین سال پیش سر جلسه امتحان ریاضی مهندسی ی فرمول یادم رفته بود زیاد فرمول داشت، استادو صدا کردم گفتم من بلدم این سوالو حل کنم ولی فرمولش کامل یادم نیست

استادم مدادو گرفت و فرمولو تو برگه برام نوشت

.

.

.

جدیدا کل زمان بیداریم در فلَش بَک خوردن ذهنم داره سپری میشه

این خاطره های بی معنی و کوچیک بزرگ چرا یادم مونده؟ هر اتفاق ساده ای منو یاد ی چیزی از گذشته میندازه

چرا این یادآوری هایِ مدام انقد درد آوره در حالی که اون خاطره ها ممکنه ناراحت کننده نبوده باشن اصلا؟

حس میکنم گنجایش مغزم پر شده، دیگه جا برای اتفاقای جدید و فکرای تازه نداره

.

.

.

شدم مثل ویندوزِ سیستمی که سر کار داشتم، درایو سیش پر بود همش crash میکرد و من دائم system clean up میزدم تا اطلاعات اضافیش پاک شه ولی یک ساعت بعد دوباره crash  میکرد


میبینین؟ شد دو تا خاطره تا الآن

دارم سعی میکنم با نوشتن ذهنمو خالی کنم تا روزی n بار crash نکنه



فارادی
۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر




سلام به شما که اولین پست وبلاگ من رو میخونی

این وبلاگ به بهانه یک دعوتنامه از بیان شروع شد، هیچ ایده ای از اینکه قراره اینجا چی بنویسم ندارم،

ولی برای شروع بگم که:


من امسال رو سال کار و حمایت از تولید کننده چینی، و همچنین هوش مصنوعی نام گذاری کردم! :ی

که البته دلیل داره برای خودش، انشالله اگه این وب ادامه پیدا کنه معنیش واضح تر میشه 1


الان که دارم این پست رو مینویسم خوشحالم

چون بهترین دوستم رو پس از چند سال قراره ببینم، خیلی وقت بود گمش کرده بودم

امشب کاملا اتفاقی خودش منو پیدا کرد : )



1- ممکنه اسم سال رو بعدا عوض کنم، کی میدونه  آینده چی میشه...



فارادی
۲۵ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر