طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «من» ثبت شده است



به شیشه بخار گرفته ماشین نگاه میکنم
بارون میاد
شبه
سرده اون بیرون
بعد دوباره سرمو برمیگردوندم
به تو نگاه میکنم که داره از خستگی خوابت میبره
میشناسیم
که غمم از ی حدی بگذره دیگه صدام در نمیاد
فقط با چشمام حرف میزنم، با اشکام
اینو از من یاد گرفته بودی
و البته که گریه مرد رو کسی نباید ببینه...

-گریه نکن

حرف های منو با هیچ زبانی نمیشه گفت
وقتی همه زندگیتو داری از دست میدی نمیتونی گریه نکنی
نمیتونی بغل نکنی
نمیتونی نبوسی
مثل تو که میخوای عاشق باشی ولی نمی تونی
وقتی داری میری همه مردن همه یخ زدن
من...
چه طور این ها رو باید بهت بگم

و تو بزرگترین دروغ رو میگی:
-زود بر میگردم

با زبان خودم باهام حرف میزنی وقتی میبینی فارسی نمیفهمم
با دستات
با چشمات
و من اون دروغو باور میکنم
دوباره بیرونو نگاه میکنم
ترافیکی نیست
انگار همه یخ زدن
حتی 3 تا مرد دیگه تو تاکسی انگار مردن

کسی زبان ما رو بلد نیست
کسی ما رو نمیبینه تو این تاریکی...


فارادی
۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر