طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مادام بوواری» ثبت شده است




فارادی
۲۳ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر




فارادی
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

و مادام بوواری تمام شد، شبیه آناکارنینا

فارادی از قسمت هایی که باهاشون ارتباط برقرار می کنه عکس میگیره، و همیشه گوشیش پر از عکس صفحات کتابه

مادام بوواری رو میذارم شاید خوشتون بیاد و بخواید بخونیدش، عکس ها رو از آخر کتاب به اول می ذارم



*برای مشاهده در اندازه واقعی روی عکس کلیک کنید

فارادی
۰۳ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شارل گفت: - نخیر، خانم من اهل باغبانی نیست، در حالی که تمرین و حرکت خیلی به او سفارش شده، ترجیح می دهد همه مدت در اتاقش بماند و کتاب بخواند.
لئون گفت: - درست مثل من. واقعا هم چه چیزی بهتر از اینکه شب، در حالی که باد به شیشه ها می کوبد و چراغ هم روشن است آدم کنار آتش بنشیند و کتابی بخواند.
اِما چشمان درشت سیاهش را به او دوخت و گفت: - مگر نه؟
لئون در دنباله حرفش گفت: - آدم هیچ دغدغه ای ندارد، ساعت ها می گذرد. بی حرکت در سرزمین هایی که جلوی چشمت ظاهر می شوند می گردی، فکرت با خیال آمیخته می شود و ماجراها را دنبال می کنی یا حتی وارد جزئیاتش می شوی. فکرت حتی با شخصیت های ماجراها هم یکی می شود، انگار تویی که لباس آنها را به تن داری.
اِما می گفت: درست است! درست است!
لئون گفت: - تا حال برایتان پیش آمده که در کتابی به چیزی بربخورید که فکرش به طور گنگی در ذهن خودتان هم بوده، تصویر محو شده ای که از دور دورها می آید و درست بیان کننده ظریف ترین احساسی است که دارید؟
اِما گفت: - بله، برایم پیش آمده.
- برای همین است که من از همه بیشتر شاعر ها را دوست دارم. به نظرم شعر از نثر عاطفی تر است، بهتر آدم را به گریه می اندازد.


مادام بوواری
اثر گوستاو فلوبر
فارادی
۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر