خوابو خیلی دوست دارم
چرا؟
چون فقط وقتی خوابم زمان وجود نداره، تو خواب من میرم به گذشته، به آینده، همه ی آدما اونجوری میشن که من دلم می خواد، حتی بعضی وقتا پرواز میکنم
فقط خودم اون دنیا رو می سازم، اونجا زمان نمیگذره، محدودیتی وجود نداره، اونجا مرگ نیست
ممکنه 2 ساعت بخوابی ولی اندازه همه عمرت خواب ببینی، خیال، آرزوهای محال
بعضی وقتا هست به هم پوزخند میزنیم میگیم: مگه اینکه خوابشو ببینی!
من اینجور وقتا میرم خوابشو میبینم
فقط ی مشکلی هست
اینکه بیدار میشم ...
گذشته ای که هیچ وقت وجود نداشته
آینده ای که هرگز نمیاد
من اینا رو تو بیداری کجا میتونم پیدا کنم؟ مگه اینکه ی چیزی زده باشم!
در زندگی قبلیم پروانه بودم، اسم دیگه ای هم داشتم، روزها و شب های زیادی رو گذروندم
یک شب از خواب پریدم
اوایل فکر میکردم آدمی بودم که مدتی خواب می دیدم پروانه شده،
جدیدا به این نتیجه رسیدم که از اول پروانه بودم الان خوابم فکر میکنم آدمم
شاید هم همشو خوابم
یکی رویا
یکی کابوس