اون یکی وبلاگم

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۴۴ ب.ظ

غروب


شازده کوچولو از اون کتابایی بود که خوردم به جایه خوندن. تا تموم نشد نذاشتم زمین، و از اون کتابا که تموم شدنشون ناراحت کنندست، دوست دارم بازم بخونم



- (شازده کوچولو): من غروب خورشید را بسیار دوست دارم. برویم غروب آفتاب را تماشا کنیم ...

+ ولی باید منتظر شد.

- منتظر چه؟

+ منتظر غروب خورشید.

تو اول به ظاهر بسیار تعجب کردی، بعد به خودت خندیدی و به من گفتی:

- من همیشه خیال میکنم در خانه خودم هستم.

+در واقع وقتی در ایالات متحد آمریکا ظهر است همه می دانند که در فرانسه آفتاب غروب می کند. کافی است در یک دقیقه به فرانسه رسید تا غروب خورشید را تماشا کرد. متاسفانه فرانسه بسیار دور است، ولی در سیاره تو که به این کوچکی است کافی بود تو صندلیت را چند قدم جلوتر بکشی تا هر چند بار که دلت می خواست غروب را تماشا کنی ...

- من یک روز چهل و سه بار غروب خورشید را دیدم!

و کمی بعد باز گفتی:

- تو که می دانی ... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست دارد ....

+ پس تو آن روز که چهل و سه بار غروب خورشید را تماشا کردی زیاد دلت گرفته بود؟


ولی شازده کوچولو جواب نداد.







نوشته شده توسط فارادی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

غروب

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۴۴ ب.ظ


شازده کوچولو از اون کتابایی بود که خوردم به جایه خوندن. تا تموم نشد نذاشتم زمین، و از اون کتابا که تموم شدنشون ناراحت کنندست، دوست دارم بازم بخونم



- (شازده کوچولو): من غروب خورشید را بسیار دوست دارم. برویم غروب آفتاب را تماشا کنیم ...

+ ولی باید منتظر شد.

- منتظر چه؟

+ منتظر غروب خورشید.

تو اول به ظاهر بسیار تعجب کردی، بعد به خودت خندیدی و به من گفتی:

- من همیشه خیال میکنم در خانه خودم هستم.

+در واقع وقتی در ایالات متحد آمریکا ظهر است همه می دانند که در فرانسه آفتاب غروب می کند. کافی است در یک دقیقه به فرانسه رسید تا غروب خورشید را تماشا کرد. متاسفانه فرانسه بسیار دور است، ولی در سیاره تو که به این کوچکی است کافی بود تو صندلیت را چند قدم جلوتر بکشی تا هر چند بار که دلت می خواست غروب را تماشا کنی ...

- من یک روز چهل و سه بار غروب خورشید را دیدم!

و کمی بعد باز گفتی:

- تو که می دانی ... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست دارد ....

+ پس تو آن روز که چهل و سه بار غروب خورشید را تماشا کردی زیاد دلت گرفته بود؟


ولی شازده کوچولو جواب نداد.





نظرات  (۲)

آخی منم خیلییییییی کتابشو دوست دارم، هر چقدر بخونم سیر نمیشم، مخصوصا این قسمتشو خیلی دوست می دارم:
شازده کوچولو گفت:
گل من گاهی بد اخلاق، کم حوصله و مغرور بود
اما ماندنی بود
این بودنش بود که ار را تبدیل به گل من کرده بود...
پاسخ:
فوق العادست
بازم از کتابش میذارم :*

منم این جاشو دوست دارم : وقتی کسی را اهلی کنی تا همیشه مسیول او خواهی بود

البته این جاش رو به اضافه ی همه ی جاهای دیگه ش

پاسخ:
مثله من، خیلی قشنگه ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی