اون یکی وبلاگم

سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۴۸ ب.ظ

درد


درد داشتم

صدایه ناله خودمو میشنیدم که گریه میکردم میگفتم چقد درد دارم ...

چشمام بسته بود، وقتی هم باز بود درست نمیدیدم، فقط نور مهتابی بود که اذیتم میکرد

نفسام سنگین بود، قلبم

مغزم کار نمیکرد

فکر کردم شاید تب دارم، دارم کابوس می بینم، هذیون میگم


صدایه ویبره گوشیمو شنیدم 

صفحشو نگاه کردم

یادم اومد که بیدارم

یادم اومد 30 دقیقست تو این دنیا نبودم





نوشته شده توسط فارادی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

درد

سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۴۸ ب.ظ


درد داشتم

صدایه ناله خودمو میشنیدم که گریه میکردم میگفتم چقد درد دارم ...

چشمام بسته بود، وقتی هم باز بود درست نمیدیدم، فقط نور مهتابی بود که اذیتم میکرد

نفسام سنگین بود، قلبم

مغزم کار نمیکرد

فکر کردم شاید تب دارم، دارم کابوس می بینم، هذیون میگم


صدایه ویبره گوشیمو شنیدم 

صفحشو نگاه کردم

یادم اومد که بیدارم

یادم اومد 30 دقیقست تو این دنیا نبودم



۹۲/۰۶/۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰
فارادی

درد

نظرات  (۲)

خداروشکر که برگشتی!!!

پاسخ:
مجبورم برگردم
خوبه که درد رو ریختی بیرون...هرچند میدونم دردناک بود...
پاسخ:
:*

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی