بازگشت
سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ب.ظ
یادمه اون اولا میگفتی برگرد
بعد من میگفتم چجوری برگردم؟
سکوت میکردیم، برمیگشتیم با هم نگاه میکردیم به پشت سر، به این چند سال
بعدش فقط بغض بود بدون اعتراض، ی گریه از جنس دردای بی درمون
من همه راها رو رفته بودم. میدونستیم، چیزی برای افسوس خوردن ندارم، جایی برای سرزنش کردن نیست.
الان دیگه نمیگی
فقط اینا یادم میره میدونی، من همیشه حافظم خوب بود، چرا بدیاش یادم نمی موند
۹۳/۰۲/۱۶